شریعتی چهره همچنان مظلوم
وقتی پیرامون مرحوم دکترعلی شریعتی به آرا ونظرات نگاه میشود ،اختلافات وتفاوت
دیدگاه ها بسیار به چشم میخورد.اختلافاتی که بعضا میتوان عامل آن را در تفاوت
روحیات افراد مختلف تحلیل کرد وبعضا آن را محصول فضای افراط و تفریط دانست.
شریعتی موافقان ومخالفان سرسختی دارد که ده ها سال است پیرامون وی به
جدل پرداختند.اما به غیر از این دو دسته، گروه سومی هم هست که در برخورد با
شریعتی روش منطقی تری از دو گره یاد شده دارند و درکنار انتقادات جدی از ویژگی های
مثبت وسازنده ایشان هم در نمیگذرند.
در میان بزرگان دینی هم عمدتا دو دیدگاه پیرامون شریعتی مطرح بوده،عده ای در برخورد
با ایشان روش ملایم ودوستانه ،هم راه با نقد سازنده رادر پیش گرفتند.که از جمله این
افراد میتوان به مرحوم دکتر شهید بهشتی وآیت الله خامنه ای اشاره کرد.وعده ای هم
رویکرد مخالفت وانتقاد تند را در پیش گرفتند که از جمله این افراد میتوان به مرحوم شهید
مطهری وآیت الله مصباح اشاره کرد.
شهید مطهری دو رویکرد متفاوت داشتند .در زمانی ایشان جز مدافعان مرحوم شریعتی بودند
وبعدا به جرگه مخالفان او پیوستند.عبارت مقام معظم رهبری به خوبی این دو ریکرد را بیان میکند
ونشان میدهد که ایشان به هر دو روش شهید مطهری نقد داشتندو این چنین بیا ن کردند:
( نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از
وی به نحو شگفتآوری ستایش می کرد وچه در سالهای بعد که از او به نحو شگفتآوری
مذمت میفرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته،
نشانههای بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز
همین نظر را درباره اظهارات شهید مطهری داشتند.)
اما آیت الله مصباح را میتوان از ابتدا جز مخالفان سر سخت مرحوم شریعتی دانستد
البته این روش مورد قبول شهد وبهشتی آیت الله خامنه ای نبود .مقام معظم رهبری
بعدها شریعتی را یک چهره مظلوم معرفی کردند وخاطر نشان کردند علت مظلومیت
او وجود موافقان ومخالفان سر سخت است ومخالفان همان گروهی هستند که به
اشتباهات او تمسک میکنند واین موجب میشود نقاط مثبتی که در او بود را نبینند
،همچنین موافقان ،ظلم این گروه به شریعتی کمتر از ظلم مخالفانش نبوده بلکه
شدید تر هم بوده.
شهید بهشتی که در بخشی از آن سالها مسئولیت مدرسه حقانی را عهده داربودند
وبه نوعی به خاطر تربیت وپرورش طلاب شاید بیشتر از بقیه درگیر این مساله ومحل
رجوع بودند،نوع برخورد آیت الله مصباح را نمی پسندیدند واز ایشان میخواستند در
روششان تجدید نظر کنند و به خاطر اشتباهات وی از نقاط مثبت چشم پوشی نکنند.
شهید بهشتی در این مورد فرمودند: هیچ کس حق ندارد به خاطر این اشتباهها و
لغزشها، ارزشهاى عالى و سازنده او را نادیده بگیرد، چه رسد به اینکه به او حمله
کند. مکرر گفته بودم آن چیز که قطعاً از اسلام منحرف است روشى است که این
آقایان در برخورد با دکتر در پیش گرفتهاند. این قطعاً ضد اسلام است. این قطعاً با آن
چیزى که قرآن به ما یاد مىدهدکه «فبشر عبادی الذین یستَمِعون القول فیتّبعون
احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب» ناسازگار است
.
همچنین اضافه کردند: هیچ ضرورت و دلیلى در یک موضع گیرى حاد به جاى
یک موضع گیرى نقاد نمىبینم. من با صراحت به جناب آقاى مصباح اعلام کردم،
جناب آقاى مصباح! اجمالاً به شما بگویم، من در برابر دکتر شریعتى نقد سالم
خواهم داشت چنانکه داشتهام و بعد از این هم خواهم داشت.
من مکرر به جانب آقاى مصباح هم گفتهام. گفتهام برادر عزیز، چرا این بحثهایى
که احتیاج به رسیدگى بیشتر دارد باید این طور مطرح شود؟ شما اگر محبت و
عنایت کنید، بگویید مبادا کسى از این نوشته این معنى غلط را بفهمد، خیلى
راحت از شما قبول مىکنند؛ جنجالى هم به وجود نمىآید؛ هدایت هم
کردهاید؛ کارتان را هم انجام دادهاید.
ایشان در بحث اتمام حجت آقای مصباح گفتند: در بحثی که با ایشان کردم،
فرمودند من به عنوان اتمام حجت میگویم. گفتم برادر، اتمام حجت
چیست؟! قبلاز اتمام حجت، هدایت مطرح است. اگر هدایت آسیب دید
چه اتمام حجّت یعنی چه؟ چه کسی گفته است اگر مابا بیان روشنگر
، نقطههای انحرافی را بیان کنیم کافی نیست؟ طول میکشد؟طول
بکشد. کار مفیدِ طولانی بهتر است یا کار پر خطر فوری؟ کدام یک
؟
اشاره به روش حکیمانه شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای به خاطر
این است که امروز بسیار به این نوع شیوه نیازمندیم،تا بتوانیم در مواجه
سیاسی و اعتقادی با افراد و شخصیت های مختلف دچار افراط و تفریط
نشویم تا بتوانیم صحیح انتقاد کنیم وخوبی و بدی ها را با هم ببینیم.
پی نوشت.
عبارات نقل شده از کتاب شریعتی :جستجوگری در مسیر شدن , و
روزنامه جمهوری اسلامی به تاریخ 30 خرداد سال 60 می باشد